آنچه در تبلیغات گسترده رسانهها و ارائه استانداردهای زیبایی به محاق میرود، بهاصطلاح نقصهایی است که نقشی حیاتی در شکلگیری فردیت و تشخص دارند؛ درواقع در برابر این هجمه یکسانسازی، تنها ارزش ذاتی «نقصان» و اتکاء به آن است که میتواند از موجودیت ما محافظت کند.
به گزارش ایسنا- منطقه خراسان، «جذابیت جسمانی ازجمله موضوعاتی است که در دوران جدید، استانداردهای نوینی پیدا کرده، طوری که مدیریت بدن، بهصورتی که عام و جراحی زیبایی، بهطور خاص اهمیت روزافزونی یافته و طیف وسیعی از رفتارهای گوناگون از بهداشت، بدنسازی، رژیم غذایی و... تا انواع گوناگونی از عملهای جراحی را شامل میشود. نکته اینجاست که گسترش فرهنگ ظاهرگرایی بهمنزله شرایط علی، فرایند جامعهپذیری بهمنزله بستر و زمینه و افزایش درگیری فضای ذهنی بهمنزله شرایط مداخلهگر در این زمینه تأثیرگذارند» (رستگار خالد و کاوه، 1392: 453).
«شیوه جدید کنترل بر بدن افراد در جامعهی مصرفیِ معاصر، بهگونهای است که کنترل از طریق سرکوب، اِعمال نمیشود، بلکه کنترل از طریق تحریک صورت میگیرد: لاغر باش، خوشظاهر باش، برنزه باش. از منظر جامعهشناسی بدن، جراحی زیبایی شامل بازسازی واقعی بدن بهمنظور تولید تأثیرات اجتماعی و زیباییشناختی مطلوب است»(همان. 454). «پرسش اساسی در رابطه با گرایش بسیاری از افراد برای انجام جراحی زیبایی در ایران این است که مراجعهکنندگان برای جراحی، چه تلقی و انگیزهای از این عمل و پیامدهای آن دارند» (همان. 445).
امروز، تصویر بدن در جامعه بهمثابه پارچهای است که میتوان از روی آن موقعیت اجتماعی افراد را دید و طبقه، جنسیت و گرایشهای گوناگون آن را تشخیص داد. در این راستا رسانه، نقش مهمی در شکل بخشیدن به ایدهآلهای زیبایی از طرف جامعه به زنان دارد. تبلیغات، نارضایتی از بدن را زیاد و ایدهآلهای زیبایی را بدون درنظر گرفتن سلامتی زنان به آنها تحمیل میکنند. عواملی چون تصور و نارضایتی از بدن، فشارهای هنجاری و مصرفگرایی، منجر به گرایش زنان به عدم نقصان میشود (ذکایی، 1387: 43-59).
نکته قابل تأمل اینجاست درحالیکه مجاورت با غربیشدن، زنان را وادار میکند تصویری منفی از بدن خویش داشته باشند، عدهای بر این باورند که رفتار بدنی از سنخ رفتار فرهنگی است و رابطه آن را با فرهنگ نشان میدهد. بهنظر بوردیو بدن، نماینده سرمایه نمادین بوده و از ابعاد سرمایه فرهنگی است. او بر این باور است که طبقات گوناگون به اقتضای تحصیلات، آگاهیها و مهارتهای خود از سرمایههای نمادین متنوعی استفاده میکنند تا از طریق آنها پایگاه اجتماعی خویش را ابراز کنند (همان).
«از نظر وبلن در جامعههای متمدن کنونی مرز جدایی طبقات اجتماعی مبهم و متغیر است درنتیجه اعضای هر لایه اجتماعی آرایش و سبک زندگی متداول لایه بالاتری را تقلید میکنند. اینها چون از شهرت و احترام لایههای بالایی محرومند میکوشند در ظاهر با قوانین و هنجارهای پذیرفته شده آنها همنوایی کنند» (همان).
«"گافمن معتقد است بین خود اجتماعی یا هویت اجتماعی با خود واقعی فاصله وجود دارد"». «"از نظر گافمن «صورت» در تعامل چهره به چهره و نیز در عملکرد اجتماعی از اهمیت زیادی برخوردار است. صورت اجتماعی یک صورت عمومی است و نیازمند تغییر دائمی نقاب موجود در آن است درنتیجه جراحی زیبایی وسیلهای برای بهدست آوردن این نقاب است"»(عابدزاده و همکاران، 1393: 49).
«"ظاهر که برای خود شخص و برای دیگران دیدنی و نمایشدادنی است، میتواند بهمنزله نشانهای برای تفسیر کنش بهکار رود، بنابراین بدن نه تنها موجودیتی ساده بلکه وسیلهای برای کنار آمدن با اوضاع و احوال بیرونی است و حالات چهره و حرکات بدن محتوای اساسی نشانههایی است که ارتباطات روزمره ما مشروط به آنهاست و برای اینکه بتوانیم نظارتی مداوم و موفق بر چهره و بدن خود اعمال کنیم جنبهای از خود را نشان میدهیم که همگان آن را بپذیرند"»(ارمکی، 1381: 61).
«عدهای از افراد نگران نوع نگاه دیگران به خود هستند و بهسوی توجه بیشتر به بدن و اجزای آن گرایش دارند مانند افراد آرمانگرا انتظارات غیرواقعبینانهای از جراحی دارند بنابراین تلاش میکنند تا ظاهر خود را تغییر دهند»(عابدزاده و همکاران، 1393: 50).
«جراحی زیبایی ارتباط مستقیمی با نارضایتی بدنی افراد دارد. نمای ظاهری فرد، بیش از آنکه نشاندهنده هویت شخصی باشد بیانگر هویت اجتماعی است» (رستگار خالد و دیگران، 1392: 458). «تصور ما از بدن خودمان، ممکن است بر توانایی ما در رابطه برقرار کردن با دیگران مؤثر باشد و در پاسخهایی که دیگران به ما میدهند تأثیر نهد همچنین این تصور میتواند در احساس ما از خود میزان اعتمادمان به موقعیتهای اجتماعی و ماهیت روابط اجتماعی تأثیر داشته باشد»(اباذری و حیدری، 1387: 129-130).
استاندارد زیبایی منجر به یک شکل شدن همه افراد شده و ارزش نقصان منجر به تشخص افراد که همان تفاوت ظاهری آدمهاست، میشود. رویکردهای فمینیستی در مورد جراحیهای بدنی کانون توجه خود را در رابطه با بدن زنان، متوجه ارزشهای مردانه، جامعه مردسالار، فرهنگ مصرفی و بازنماییهای کلیشهای از جنسیت میدانند. بهنظر آنان تجارب منفی در بدن زنان از طریق نقشها و فشار رسانهها ایجاد میشود(ذکایی، 1387: 43-56).
«باید توجه داشت که سونگ، تاریخچه جراحی زیبایی را دارای دو مرحله قدیمی و جدید یا مدرن شناسایی معرفی میکند. شواهدی تاریخی برای جراحی زیبایی در دورههای کهن وجود داشته است. در گذشته جراحی زیبایی بهدلیل آسیب بود و افرادی که در پی جراحی بودند بهصورت پنهانی و با شرم این کار را انجام میدادند. حال آنکه در جراحی زیبایی بهصورت مدرن افراد به جراحی زیبایی نه تنها به منزله شیوهای برای ارتقای ظاهرشان، بلکه بهعنوان ابزاری برای توانمندسازی خود در راستای کاهش یا حذف عاملی که به اعتقادشان، آنان را دیگری قرار میدهد، درنظر گرفته میشود؛ دیگریای که از گروه قومی یا نژادی مسلط و مطلوبتر جامعه متمایز است» (رستگار خالد، کاوه، 1392: 455).
زنان دو دسته انگیزه برای انجام عملهای زیبایی دارند انگیزه نخست آنها برای خود و دیگری فراخود است که شامل خانواده، شرایط خانوادگی و شرایط اجتماعی میشود. جراحی زیبایی بینی از دهه 60 شتاب بیشتری گرفت. تعداد عمل جراحی بینی در ایران هفت برابر آمریکا است. متغیرهای سرمایه فرهنگی، فشار هنجاری، پایگاه اقتصادی و اجتماعی با انجام جراحی زیبایی رابطه مثبت دارد (نوغانی و همکاران، 1389: 75-101).
از جمله عواملی که در گرایش زنان به عملهای جراحی و زیبایی تأثیرگذار است میتوان به استانداردهای فرهنگی زیبایی؛ تلاش برای نشان دادن تمایز و نزدیک شدن به استانداردهایی که محیط هنجاری و مردانه جامعه از زنان انتظار دارد، میتواند محرکی قوی در ترغیب زنان به ویژگیهای بدنی خویش باشد. بهدلیل چنین ایدئولوژیای است که برخی زنان میانسال جامعه به ورزشهای خاص یا جراحیهای زیبایی گرایش پیدا میکنند و دغدغههایی مشابه با دختران جوان دارند» (رستگار خالد و دیگران، 1392: 455).
«دومین عامل، نقش کلیشههای جنسیتی است؛ کلیشههای جنسیتی، مجموعه سازمانیافتهای از باورها درباره خصوصیات اعضای گروهی خاص است. پس کلیشه بهمعنای مجموعهای است درباره اینکه مرد یا زن به چه معناست. کلیشهها دربردارنده اطلاعاتی درباره ظاهر جسمانی، نگرشها، علایق، صفات روانی، روابط اجتماعی و نوع شغل است. عامل سوم درگیری فضای ذهنی یا مشغولیت ذهنی است؛ گافمن در بحث «مُد» اشاره میکند که فکر دائمی برای تغییر و تمایل به تمایز خودمان با دیگران، با توجه به اینکه دیگران معمولاً چه انتظاراتی از ما دارند، عنصر اصلی علاقهمندی ما به مد محسوب میشود. این عنصر، ابزاری برای کنترل تصور خودمان در اذهان دیگران را در اختیار ما قرار میدهد»(همان).
«عامل تأثیرگذاری بعدی، ترس از برچسب زدن است؛ برچسبها به دو دسته رسمی و غیررسمی تقسیم شدهاند: برچسب رسمی از سوی افراد حرفهای، مقامات اجرایی و برچسب غیررسمی از سوی خانواده و دوستان زده میشود. برچسب خوردن برای زنان سختتر از هر چیز مینماید، تا جایی که حاضر به تحمل مرارتها و سختیهای پس از عمل میشوند و اما آخرین عامل، نداشتن اعتمادبهنفس است؛ درواقع نداشتن اعتمادبهنفس موجب میشود با عمل جراحی بهدنبال زیباتر شدن و بهتبع آن اعتمادبهنفس بیشتر باشند(همان. 465).
«تقویت و بهبود روحیه و افزایش اعتمادبهنفس سبب شده تا پس از عمل، به انجام دادن کارهایی مبادرت ورزند که پیش از عمل، هرگز انجام نمیدادهاند یا در فعالیتهایی شرکت کنند که از آن دوره بودهاند یا از لباسهایی استفاده کنند که تا قبل از آن هرگز نمیپوشیدند(همان. 466).
مختاری و عنایت در مقاله خود با عنوان «نقش نگرشهای جنسیتی در تصور بدنی» به این نتیجه رسیدهاند که تصور بدنی زنان از طریق نگرش جنسیتی که آنها به خود، مردان به زنان و زنان به زنان دارند، شکل میگیرد، اما نگرش زنان به خود تحت تأثیر نگرش ظاهرگرایانه مردان نسبت به زنان است. نکته مهم دیگر این است که ارزیابی جوانان از تناسب جسمانی خود بیشتر از آنکه ناظر به وضعیت عینی جسمانی آنها باشد، امری ذهنی مینماید.
«در جامعه ایران اهمیت ظاهر، بهعنوان معیاری برای ارزشگذاری افزایش یافته و از ناحیه جامعه، رسانهها، مردان و کلیشههای رایج و... به زنان فشار وارد میشود تا زیبا باشند. ظاهر و زیبایی ملاک مطلوبیت، تلقی میگردد و حتی ابزاری برای موفقیت و ورود به عرصههای والاتر. در چنین شرایطی زنان، زیبا و قدرتمند تعریف میشوند و زیبایی ابزاری برای قدرت زنان میشود و زیبایی زن در مقابل ثروت یا منزلت یک مرد، معامله میگردد و بنابراین زیباییشان همراه با پاداش بوده و به آنان قدرت میبخشید»(رستگار خالد و کاوه، 1392: 462).
« براساس نظر برخی متخصصان عمل جراحی پلاستیک موجب بهبود احساس فرد نسبت به خود و در حقیقت نزدیک شدن به خود آرمانی فرد میشود. نظریهپردازان معتقدند زنانهشدن جراحی زیبایی احتمالاً کوتاهمدت خواهد بود و آمارها نشاندهنده گرایش تدریجی در جراحی زیبایی از سوی مردان و غیر سفیدپوستان است(همان. 456).
منابع
1. عابدزاده، محمد و دیگران. (1393). «مطالعه جامعه شناختی نقش مداخلهگرایانه متغیر پذیرش اجتماعی در تأثیرگذاری رسانه ها بر گرایش زنان به عمل جراحی». فصلنامه علمی-پژوهشی زن و جامعه، شماره سوم. صص 47-65.
2. رستگار خالد، امیر و کاوه، مهدی.(1392). «زنان و پروژه زیبایی (مطالعه معانی ذهنی عمل جراحی زیبایی)». نشریه زن در توسعه و سیاست، شماره 4، صص 453- 458.
3. نوغانی، محسن و دیگران. (1389). «عوامل اجتماعی مؤثر بر انجام جراحی زیبایی زنان». فصلنامه مطالعات اجتماعیروانشناختی زنان، شماره 4، صص 75-101.
4. ذکایی، سعید و همکاران. (1387). «زنان و فرهنگ بدن». فصلنامه انجمن مطالعات فرهنگی و ارتباطات، شماره 11، صص 43-59.
سارا ایزدخواه، خبرنگار ایسنا- منطقه خراسان